رستاک و چارتار

دو موزیک زیبا از رستاک حلاج

"تنهایی"

"آخرپاییز"

موزیک جدید بسیارزیبا از گروه چارتار

"آسمان هم زمین میخورد"

بی تو/پرده نشین

دو آهنگ بسیار زیبا از علیرضاقربانی

"/بی تو/تنهایی لیلا"

"پرده نشین"

جنون

تولدم مبارک

هرکه خود داند و خدای دلش

 که چه دردیست در کجای دلش

علیرضا قربانی & سیاهی لشگر

"علیرضا قربانی/ارغوان"



"سیاهی لشکر"



دشمنم
دوستم
عشقم
معشوقم
همه منم و
بقیه سیاهی لشگرند...

علی رها & من کودکی هستم زخمی

"علی رها/کلافه"

"من کودکی هستم زخمی"



رهایم کنید از هر چه باید و نباید
من کودکی هستم زخمی
با هزار هزار جای زخم
جای زخم ِ بهترین بودن
دوستداشتنی بودن، خوب بودن
من بدم و از خوب بودن متنفرم
زین پس من خودم هستم
همان، خودم
...تمام.

بیژن مرتضوی & زندگی من مثل ِ ...

"بیژن مرتضوی|عاشقترم کردی"

"زندگی من مثل ِ ..."



زندگی من مثل شمع خرده خرده آب می‌شود، نه اشتباه می‌کنم، مثل یک کنده هیزم تر است که گوشه دیگدان افتاده و به آتش هیزم‌های دیگر برشته و ذغال شده، ولی نه سوخته است و نه تر و تازه مانده، فقط از دود و دم دیگران خفه شده.(ص.هدایت)

همای & عشق چیست؟

"همای/دیوانه چو دیوانه ببیندخوشش آید"


"عشق چیست؟"



عشق چیست؟ برای همه رجاله ها یک هرزگی  یک ولنگاری موقتی است. عشق رجاله ها را باید در تصنیفهای هرزه و فحشا و اصطلاحات رکیک که در عالم مستی و هشیاری تکرار میکنند پیدا کرد.(ص.هدایت)

رستاک حلاج، کاوه آفاق & در زندگی زخم هایی هست

"رستاک حلاج، کاوه آفاق/عشق"

"درزندگی زخم هایی هست..."



در زندگی زخم هایی هست كه مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.
این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این درددهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند  و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند.(ص.هدایت)

معین & سایه ِ خودم

"معین/هوای خونه"

"سایه ِ خودم"



فقط با سایه ی خودم خوب میتوانم حرف بزنم، اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند، فقط او میتواند مرا بشناسد، او حتماً می فهمد… می خواهم عصاره، نه، شراب تلخ زندگی خودم را چکه چکه در گلوی خشک سایه ام چکانیده به او بگویم:

"ایــن زنـــــدگــــی ِ مـن اســت"

(ص.هدایت)

زمستان

"زمستان"

زمستان است

نه اینکه همه جا پوشیده از برف باشد

نه اینکه از سرما به خود بلرزیم

نه اینکه حتی هیچ گرمایی نمانده باشد

نه

احساس گرما مُرده است و

زمستان است...

سیمین غانم & ممنوع من & یک گزارش

"سیمین غانم/قلک چشات"


دانلود "قلک چشات"

"ممنوع ِ من"

جذاب ِ ممنوع ِ من

غیر ممکن بودی

راهی نبود

عاشقانه

به معجزه ایمان آوردم...

"یک گزارش"

به همت مخاطبی با وبلاگِ سونات سپید 

گزارشی از سخنرانی"استاد پژمان مصلح"موسیقیدان، شاعر و مدرس فلسفه سینما در دانشگاه تهران با موضوع "اندیشه در هنر"جهت اطلاع رسانی در وبلاگ قرار گرفت.

برای خواندن این گزارش روی عکس زیر کلیک کنید:

مرتضی پاشایی

"مرتضی پاشایی/عصرپاییزی"


دانلود "عصرپاییزی"

"فریاد"



گاهی باید برای خودت "فریاد" تجویز کنی...

پژمان مصلح

"پژمان مصلح/برف/از آلبوم دل آواهایی برای صلح و عشق"

بی کلام



دانلود "برف"

"ای کاش..."

 

ای کاش آدمیان

همچون برف

             پاک می شدند

و با گرمایی

            آب می شدند

و چون آب

         لحظه سازی ناب می شدند

و در برابر هر سد

                    سیلاب می شدند

                                                                                   شعر:استاد پژمان مصلح          





رستاک حلاج

"رستاک/حال و روز"


دانلود"حال و روز"

من هیچوقت در زندگی نفهمیده ام که چه میخواهم،همیشه قوای متضادی مرا از یکسو به سوی دیگر کشانده و من نتوانسته ام دل و جانم را فدای یک طرف بکنم و طرف دیگر را از خود برانم.بدبختی من همین است.همیشه دودل بوده ام .همیشه با یک پا بطرف سراشیبی و با پای دیگر رو به بلندی رفته ام و در نتیجه وجود من معلق بوده است.

محسن چاووشی & خدا یادت باشد

"محسن چاووشی/ظهرعطش"



دانلود "ظهرعطش"

"خدا یادت باشد"



در زندگی
همیشه به سوال که می رسم
از هر راهی که می روم
جوابش، زندگی است...
درست!
گِلِه نمیکنم
غُرنمیزنم
سوال نمی کنم
جواب را می دانم
فقط
خدا یادت باشد...
برای بعضی وقت ها که خیلی خسته ام
آغوشش را
به من بدهکاری...

بازاین چه شورش است که درجان واژه هاست & نیمه چپم

"بازاین چه شورش است که درجان واژه هاست"


با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد 
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب فرشچیان گریه می کند
با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید
در خون کشید قافیه ها را ، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
"خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"
اوکهکشان روشن هفده ستاره بود


خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...
در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس
...

"نیمه چپم"



بودی و
نیمه چپم از آن "تو" شد...
نیمه ای که قلبم آنجاست...
برگرد
برگرد و نیمه ات را ببر
بعد از "تو"
من راه استفاده از این نیمه ام را نمیدانم.

ویگن & باران آغوش خداست

"ویگن/باران بارون ِ"


دانلود "بارون بارون ِ"

"باران آغوش خداست"



گله نکن که خدا فراموشمان کرده است
باران آغوش خداست
این ماییم که از ترس خیس شدن
لذت زیر باران رفتن را
فراموش کرده ایم ...



چند روزی نیستم...

میرم جایی که همیشه آغوش خدا هست...

میرم به امید باران...

نظرات این پست رو آزاد میذارم که نیاز به تایید نداشته باشه...

پژمان مبرا & قلم در باد

"پژمان مبرا/امشب شب مهتاب ِ"

"قلم در باد"



قلمت را باد برده است انگار. بگذار ببرد؛ آنچنان که یاران را برد. باد هم بَرنده است و هم بُرنده. تو اینجا پاک‌کنی در دست، بی‌باده و مست، بی‌صدا، حتی یک پلک دیگرهم نزن، پاک‌کنت را هم بینداز و  خراباتی بمان که "تو" هم بازمانده هستی و هم بازآمده.حرف‌های "تو" پنهان نخواهند ماند، حتی در قفس آن ساعت شمار سرسخت قدیمی، حرف‌ها درشت‌تر از دانه‌های شن، از گلوگاه زمان فرو نخواهند افتاد. آن‌ها ناگزیر، عریان، عیان خواهند شد. پس بگذار تا قلم در باد برقصد، جوهر بیفشاند، طُره‌‌ی واژه‌ها را از پیشانی حادثه‌ها بیاویزد و هربار که گرما به سرما می‌گراید برای رهگذران شهرهای آباد از ماجراهای پاییزی ما شعرهای ارغوانی بسازد.

دایان & و اما تو بیا

"دایان/از در بیا تو"



دانلود "از در بیا تو"

"و اما تو بیا"

من درگیر قیدهایی از جنس آدمم. با این حال تو در آغوشم بیا. هرچه باشد ما هردو در میان این خلا سیاه، یک چیز سفیدیم. گرچه هستی مرا سخت در بند خود می‌پندارد، اما من همه چیز را با خود پرواز می‌دهم. نترس از این درهم‌آمیختگی‌ام با بودن. من قلمرو پروازم بزرگ است. فنجان قهوه و دفتر شعرت را در مغزت بریز و یک جمجمه داغ در سینه من فرو کن و از این درهم‌آمیختیگی چیزی به نام دل ایجاد کن که بود و نبودش همواره مهم بوده است و خواهد بود. بازهم سقف را نگاه کن و حول محور نگاهت که از چراغ آویزان اتاق آغاز می‌شود بچرخ و در ذهنت یک آهنگ بی‌رنگ بساز. دست‌نوشته‌های روزهای سردرگمی را هم بیاور تا به برکت حضور نوعی بالندگی، دهان هم داشته باشیم. هشدار را جدی بگیر که اینجا تمام سنگینی هستی کاه‌گونه بر دوش من سوار است. خود دانی اما بیا!


همین حوالی

"همین حوالی"



  *  

همه شاعران دروغ می گویند

"همه شاعران دروغ می گویند"


همه شاعران دروغ می گویند
دل گرفتن ریختن چایی و نگاه بخارش نیست
دل گرفتن سکوت و زیر سیگاری پر نیست
دل گرفتن تکرار یک موزیک نیست
نه
دل گرفتن ماندن خیال "تو" نیست
اصلا این خیال نبود که ماند
این "تو" بودی که رفتی
همه شاعران دروغ می گویند
دل گرفتن حتی رفتن بی هنگام تو نیست
اصلا دل گرفتن چیزی نیست
نه هست، نه، نه هست و نه نیست، هست و نیست
هست و توصیف نمیشود
ما مجبور به
قطع شدن بی دلیل باران
خاموش شدن بی دلیل شمع در سقاخانه
تمام شدن ِ بی دلیل رنگ آبی برای کشیدن آسمان
و
نفس عمیق و آه

به خدا
من  دروغ گفتم نه شاعران
دل گرفتن همین هاست...


هر چیزی که اینجاست

"هر چیزی که اینجاست"

هر چیزی که اینجاست...

چه قبل و چه بعد از خالی شدن فنجان چای *گلپونه*

چه قبل و چه بعد از جالباسی شدن زمین کنار تخت

قبل و چه بعد از انداختن پیراهنم به روی شانه هایت

چه قبل و چه بعد از انتظار فرشتگان روی دیوار

چه قبل و چه بعد از این همه سکوت

هرچیزی که اینجاست

بوی "تو" را می دهد...

معین & تمام زندگیم

"معین/وقتی نیستی"

"تمام زندگیم"



من ونبودن شریکی در این سیگار
من و نبودن و خیال، روی نقطه پرگار
من و صدای نبودن، من و صدای سکوت
من و سیگاری روشن، سینه ای پر از باروت
من و کمبود بودنت در این احساس
من و تکرار ذات طبیعت که تنهایی
من و امضای تمام زندگیم، روی کاغذ کاهی
من و بخش کردن نبودنت به دو بخش ِ (ای ، کاش)
من و ردیف شدن کلمات مثل مته به خشخاش
من و بودن سیاه و سفیدت بین این همه رنگ
من و تکرار آهنگمان، بین صد گیگ آهنگ
"تو" نیستی و می دانم که ...
من ِ دانا و بیشعوری ِ این دل تنگ که ...

امید صباغ نو & تو و باران

"امید صباغ نو/بشکنم & جو گیر"

دکلمه

" تو و باران"

خیس ِ

خیس ِ

خیس...

دلم "تو" را میخواهد و

دنیا دنیا باران...

افشین مقدم & روز دیگری در راه است

"افشین مقدم/مسافر"


دانلود "مسافر"

"روز دیگری در راه است"



خورشید بالا می آید و
"تو" خوابیدی
قول دادم
تا خوابیدنت نخوابم و
قول دادی
 برای بعد از خوابیدنت،
یکی از سیگارهایم را
همرنگ و هم طعم
لبانت کنی
"تو"خوابیدی و من
پُکی به سیگارم می زنم
ای کاش ...
همه می دانستند
روز دیگری در راه است...

حسین کشتکار & تاریخ مصرف دل انسان گذشته است & یک خبر

"حسین کشتکار/ای دوست"


دانلود "ای دوست"

"تاریخ مصرف دل انسان گذشته است"



دیگر زمان زلف پریشان گذشته است

تاریخ مصرف دل انسان گذشته است

در عصر ما فجیع تر از طرح تیر و قلب

عکس گلوله ای است که از نان گذشته است

در چشم من که «حال» ندارم بدون فال

«آینده» نیز از تو چه پنهان «گذشته» است !

باور نمی کنم که جهان جای جام جم

از معبر تفاله ی فنجان گذشته است

دنیا جهنمی ست که در روز سرنوشت

تصویرش از مخیله ی شیطان گذشته است

"یک خبر"

یک خبر که مخاطبی به نام میترا خواستند منتشر بشه:

درود بر شما. ممنون از مطالب خوبی که در وبلاگتون می گذارید. وقتی دیدم در مورد آثار استاد پژمان مصلح نیز مطالبی را درج کردید، بر آن شدم تا خبری رو در مورد ایشون بهتون اطلاع بدم و چقدر خوب میشه که شما هم این خبر خوب رو در وبلاگتون بذارید.

متن زیر خبر سخنرانی استاد پژمان مصلح در دانشگاه علامه طبابایی به گزارش ایسنا می باشد:

سرویس: فرهنگی و هنری - سینما و تئاتر
کد خبر: 92072214345
دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۶
به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا، انجمن علمی روانشناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبایی با دعوت از پژمان مصلح، موسیقی‌دان، محقق، مدرس فلسفه سینما ، جلسه‌ای را با موضوع «من شدن، فلسفه، سینما» برگزار می‌کند..
این نشست ساعت 10 تا 13 دوشنبه 29 مهر در دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی برپا خواهد شد.


برای خواندن خبر روی عکس زیر کلیک کنید

 

عید قربان & عبدالحسین مختاباد & من نیز...


"عبدالحسین مختاباد/تمنای وصال"

دانلود "تمنای وصال"

"من نیز..."

گوسفند عزیز...

حال این روزهای من

کم از

حال این روزهای تو

ندارد...

روز من

"روز من"

اصلا به کسی چه؟
مگر من تابحال گفته ام:شما چرا...؟
آدمست دیگر .میشود!؟خیلی اتفاقی.
صبح که از خواب بیدارمی شوی فکرش را هم نمیکنی
اما میشود دیگر...
از آنهایی که تجربه کرده اند بپرسید.می گویند
اصلا به کسی چه؟
مال خودم است و اختیارش را دارم...
شده من به کسی بگویم: وای خدا مرگم بدهد شما چرا؟
آدمیزاد است و هزار داستان...
اصلا به کسی چه ؟
قلب خودم است

میخواهم امروز، تنها همین امروز، همین یک روز
عاشق باشد
قلب خودم است میخواهم از شهد عشقش بنوشم
مست شوم
نعشه شوم
اصلا به کسی چه؟
میخواهم همین امروز، تنها همین یک روز از عشق بمیرم...

محسن چاووشی & متن

"محسن چاووشی/قله ی خوشبختی"


دانلود "قله ی خوشبختی"

"جنگ"

جنگ ناجوانمردانه ایست

من اینطرف و

کل دنیایی که بوی "تو" را می دهد...