دلـم برایِ دو کـلامِ صمیمـی
یک دلِ سـاده
لَـک زده
بـرایِ چای هـایِ سرد شـده ی رویِ میز
بـرایِ دیر رسیـدن هایِ از سرِ عمد
بـرایِ دیـدنِ تو که ایسـتاده ای
به انتظار
و تماشـایِ یواشـکی
و به یـک باره ظـاهر شدن و پـریدن در آغوشـم
دلـم برایِ یک آرزویِ دو نفره
دلشـوره هایِ بی مورد
دلتنگـی هایِ ثانیه ای
راستش
مـن دلـم برایِ یک
تــو
لَک زده . . .