داستان3

خورشید که طلوع میکند

از بلندای این شهر خاکستری خودم را میبینم....قصه ام را...واین نهایت بی عدالتی را...

امروز تولد دردهاست

داستان2

یازده قابله درونم جای گرف

خودم را نیش زدم تا زهرم به دنیا بیاید

خدایا کودکم را چه کنم؟

تیر هایش همیشه به خطا میرود...

 

 

{ادامه دار....}

داستان1

 

دهانم باز است

کودکم صدایم میزند

ومن با یک زیر سیگاری سوفالی بی حوصلگی هایم را خاموش میکنم

کودکم بازی میکند...

"دارت" بازی میکند!

همیشه تیر هایش به خطا میرود...

 

{ادامه دار...}

"تو"

چقدر شبیه دعاهایم شده ای!!!

شور و شرم با تو بودن...

سلام

شماره ی دوستام از گوشیم پاک شده لطفا شماره هاتون رو برام بذارید...

ماه من1991

خدا مرا ببخشد!

من تمام این رمضان ،

روزه ام را بافکر لب های تو،، افطار کردم...

وصال


معشوقه به سامان شد

                   تا باد چنین بادا...

مادر

 

این روزها دلم عجیب  برای مادر تنگ میشود...

حذف

هم عکس هم پست حذف شد

سمعک

بگذار سنگین تر باشند!!!

هیچ احتیاجی به سمعک نیست!

وقتی حرف هایت از جنس رفتن است!!!

غریب یا قریب


فکر نمیکنم دستانت فقط ضامن آهو باشد

نجاتم بده...


پ.ن:میگن هرجا دلی شکست اینجا بیاورید

حتما باید بشکنه حاجت بدی؟؟؟

9119

من رفتنی نبودم...

"خودت"بند کفش هایم را محکم کردی...

یادت هست؟؟؟

عینک

به گمانم چشمانم ضعیف شده!

از وقتیکه عینک میزنم

نبودنت را واضح تر میبینم!

برای "تو"

دیابت گرفتم...

و طبیب روزگار تورا برایم منع کرده!!!

چه کنم که تو شیرین ترین حلاوت زندگیم هستی

زن


تقصیر پدرم بود...

نمیدانم شاید هم گناه مادرم...

اما من هم بی تقصیر نیستم!!

باید سعی میکردم؛نباید "زن" به دنیا میآمدم

تاوانش دردیست که هرشب با آن به خانه میروم

باید سعی میکردم؛نباید "زن" به دنیا میآمدم


9119


من از نسلی هستم که حرف دلم رو بجای گفتن تایپ میکنم


گوشها که شنوا نیستن

شاید این حوالی چشمی بینا باشه

اما...

فردا تولدمه

سنی ندارم

اما ...

هیچی!   فقط خستم

اما..

منتظر تبریک هستم از کسایی که منو یادشون رفته... 


"چون میگذرد،غمی نیست"

.

.

.

چه جمله تهوع آوری!!!

1991

از سکوتم لرزیدی ...از فریادم بترس...



درد


تو مرا نمی خواستی و این تمام ماجراست


دلتنگ

 


دلتنگی هایم را میبافم

درست مثل زمانیکه

موهایم را می بافتی

دلگیر

هر چند سخت!

هرچندگاه،

              دلگیر میشوم.

بیخیال

هیچ عیبی نداره!!!

بارها گفته ام؛حتی وقتی که سیگارم خیس شد!

جهان


حادثه سهم من است،، از جهان تو.

رنج


کاش شانه هایم را قابل میدانستی!

آخر...من...

_نای رنج کشیدن تورا ندارم_

زنجیر



مارا به بازی گرفته اند!

هرجه زنجیره های بافته شده را پشت کوه های غم و حسرت می اندازم

باز هم خبری از عمو زنجیر باف نیست!!

سقوط


در گنجه قفل است

بادبادک های بچگیم را می خواهم!

امشب با پای دل سقوط خواهم کرد!

عادت


امروز صبح روزنامه نخواندم!

میدانم که صفحه حوادث دیگر خالیست؛


دیگر تمام نبودن هایت عادیست!

وقتی نباشی؛حادثه ای رخ نخواهد داد!

آدم برفی

و من تنها رفتم

بخوان رد پای آدم برفی را روی برف....