بازگشتی دوباره  

سلااااااااام

 دوباره برگشتم :)

پقد نظرات تایید نشده از دوستای خوووووبم

واااااای چقد گذشته از زمانی که اومدم 2 سال گذشت 

دلم کلی تنگ شده بووووووود واسه تک تکتون و وبلاگم

 

خرید




خیلـــی خـــــوبه ... کلـــی خنـــدیــدم :)))))
ادامه نوشته

عجله


عکاس: میتونم ازت یه عکس بگیرم؟


پسر:که چی بشه؟


عکاس: که مردم ببینن با چه رنجی


برادرتو توی این سرما رو کولت گذاشتی


پسر: میتونی بهم کمک کنی؟


عکاس:چه کمکی؟


پسر: کمرم درد گرفته میتونی به جا عکس گرفتن


برادرمو تا خونه سوار ماشینت کنی؟


عکاس: شرمنده عجلـــــــــه دارم...


عشق


عشق اتفاق ویژه ایه که به دست ما رقم می خوره...


این ما هستیم که میگیم اون مارو به کدوم سمت بکشونه ..


عشق داستان قشنگی میشه اگه انتخابمون درست باشه...

انصاف نیست که بی دقتی های خودمونو


به پای وجود نداشتن عشق بذاریم.


چه ما کنار هم باشیم چه نباشیم عشق تو قلبامون جاریه...


نگو تو گذشته ها از عشق ضربه خوردی..

به این فکر کن که توی اون روزا چقدر دلت گرم بوده ...



چه حسای خاصی رو تجربه کردی



و این احساس فقط وفقط واسه تو بوده


سر کسی منت نذار ...


که چی ؟ که من واسش قلبمو گذاشتم ...


احساسمو گذاشتم...


اگه یه کم فکر کنی می فهمی


تو در واقع داشتی به خودت عشق می ورزیدی


چون منشأ این انرژی قلب خودت بوده .


اون آدم فقط و فقط یه محرک بوده


واسه روشن شدن موتور قلبت...


نتیجه اینکه :


همیشه عاشق باش حتی تو لحظه های تنهایی...




پ.ن:


زمانـــی کــه بــــا  گــــل خوشگــل خــوشحــالـــم میکنــه ...

پــــدر

مـــرا زیــــاد دوســـت داشتــــه بـــاش پــــــدر



تــــو تنهـــا مـــردی خواهــــی بـــود کـــه



دوســت داشتنـــت بـــی طمـــع اســـت



و بـــوســـه هایـــت بــــویِ گــــــل مــی دهــــد.!!!


++ لینک

سلامتی

♡♥  به سلامتی کسی که



ساعت ۳ نصف شب بهش زنگ زدم


بعد از دوتا بوق با ی صدای خواب الود میگه:


فقط اسم و آدرس؟


میگم اسم وآدرس کی؟؟؟؟؟


میگه اسم آدرس کسی که عشقمو بی خواب کرده... ♡♥



یه مرد خوب

یه مرد خوب


  بعضی وقتا که عشقش


دلش درد میکنه و بی حوصله و عصبیه


واسش چای گرم میاره تو رختخواب



ولنتاین

ولنتاین روز عشقه؟؟ قبول....


جای این که خودت رو


به آب و آتیش بزنی که کادوی آنچنانی بخری،






بشین دو کلمه باهاش حرف بزن


 ببین کدوم کارت آزارش می ده،


ازت چه توقعی داره؟






ببین اصلن


اون قدری که فکر می کنی عاشقشی،


یا فقط تو این روز نمادی اسم عاشق روته


می خوای با یه کادو خوشحالش کنی؟






شک نکن که زود گذره


اگه این قدر باور داری که


عاشقشی،


جای یک روز،



هر روز با برخوردت خوشحالش کن



 و رازی نگهش دار

سورپرایز

دلم يه سورپرايزاين مدلي ميخواد ...



يه سورپرايز از جنسه دل ...



از جنسه عشق



پدرهاي اينده !!!

خواهشا بعد خوندن اين متن يه كم فكر كنيد....



پسري که خيلي دوست دختر داشت بالاخره عاشق


شد و ازدواج کرد !!!!....






بعد خدا بهش يه دختر داد !!!!....






يه روزي خدا بهش گفت که يادته چجوري اشک


دخترهاي مردمو رو در مياوردي !!!........






حالا خودت دختر داري !!!.... نظرت چيه !!..؟؟


تحمل اشکش و داري !!....؟؟


گفت: فقط ميتونم بگم پشيمونم و اميدوارم همه اونها



که دلشون رو شکستم منو ببخشن !!....





هيچ پدري طاقت ديدن اشکهاي دخترشو نداره !!..


پدرهاي اينده !!!.....


به دختردارشدنتون خوب فکرکنيد !!!....


زمين گردها....


یه پسر استثنائی

دختر در حاليکه پشتش به پسره بود,



بغض کرده و ناراحت درختارو نگاه ميکنه..





پسر معلومه که از اين وضعيت راضی نيست ...





شال دختر رو ميکشه عقب تا روشو برگردونه.


دختر با اکراه شالشو درست ميکنه و محل نميذاره.





پسر با يه لبخند شيطنت آميز


با صدايي بلند و خونسرد ميزنه زير آواز:



درد و بلات, غصه هات به جونم,


نزار بيشتر ازين چشم به رات بمونم...


مجنونم مجنونم...


عاشقانه ميخونم...




دختر : محل نميذاره


پسر: ميخوام بيام خواستگاري نگو نه نميشه...



تو هم يه بار قرار بزار نگو نه نميشه...




دختر: دور و برش را با نگراني ميپاد


و پسر رو چپ چپ نگاه ميکنه...


پسر:


(به صورت دختر لبخند موذيانه اي ميزنه و با فرياد ميخونه)


: خيلي کمه اگه بگم واسه چشات در به درم...


آخه تو همتا نداري الهي قربونت برم....الهي




دختر: درب آب معدني رو باز ميکنه


و آب را ميپاشه روي پسر و ميگه: چته ديوونه...! ؟


پسر نميدونم چه در گوش دختر ميگويد اما


وقتي دختر سرش را به نشانه ي نفي تکون ميده.



از جايش بلند ميشه


و با بلندترين صداي ممکن ميخونه


: من فقط عاشق اينم بشينم يه گوشه ي دنج....






دختر دست پسر رو ميکشه تا اونوسر جاش بنشونه.


پسر اما گوش نميده...


دختر خندش ميگيره و ميشينه.




پسر حالا ساکت مياد کنار دختر


و دستش رو دور اون حلقه ميکنه.


نميدونم چی در گوش هم پچ پچ ميکنن


و هردو با هم ميزنن زير خنده...!



دختر خودش رو توو دستای پسر جمع ميکنه


و چشماشو ميبنده...


من در حاليکه محو کارهاي پسر بودم


با خودم فکر ميکنم: اين پسر استثناييه...


از اون وضعيت بد


يکي از بهترين خاطره هاشونو ساخت...


اونم تو چند دقيقه!





يادمان باشد:


خوشبختي گمشده همه ماست,


مواظب باشيم اگرآن راپيداکرديم خودمان راگم نکنيم ...

گل شمعدانی

خیلی قشنگه حتما بخونید...


توی مبل فرو رفته بودم


و به یکی از مجلات مُدی که


زنم همیشه می خرید نگاه می کردم.


چه مانکن هائی، چقدر زیبا، چقدر شکیل و تمنا برانگیز.



زنم داشت به گلدان شمعدانی که


همیشه گوشه اتاق است ور می رفت


و شاخه های اضافی را می گرفت


و برگ های خشک شده را جدا می کرد.


از دیدن اندام گرد و قلنبه اش


لبخندی گوشه لبم پیدا شد ،


از مقایسه او با دخترهای توی مجله


خنده ام گرفته بود...


زنم آنچنان سریع برگشت


و نگاهم کرد که


فرصت نکردم لبخندم را جمع و جور کنم.


گلدان شمعدانی را برداشت


و روبروی من ایستاد و گفت:


نگاه کن!

این گل ها هیچ شکل


رزهای تازه ای نیستند که دیروز خریده ام.


من عاشق عطر و بوی رز هستم.


جوان، نورسته، خوشبو و با طراوت.


گل های شمعدانی هرگز


به زیبائی و شادابی آنها نیستند،


اما می دانی تفاوتشان چیست؟


بعد، بدون این که منتظر پاسخم باشد


اشاره ای به خاک گلدان کرد و گفت:


اینجا! تفاوت اینجاست.


در ریشه هائی که توی خاک اند.


رزها دو روزی به اتاق صفا می دهند


و بعد پژمرده می شوند،


ولی این شمعدانی ها،


ریشه در خاک دارند و


به این زودی ها از بین نمی روند.


سعی می کنند همیشه صفابخش اتاقمان باشند.


چرخی زد و روی یک صندلی راحتی نشست


و کتاب مورد علاقه اش را به دست گرفت.


کنارش رفتم و گونه اش را بوسیدم.



این لذت بخش ترین بوسه ای بود


که بر گونه یک گل شمعدانی زدم.



قدر گل شمعدانی های خودتون رو بدونید..






آرامش

آرامش یعنی سکوت !




آرامش یعنی یک خانه چوبی خارج شهر!



آرامش یعنی صدای سوختن چوب توی شومینه!



آرامش یعنی حس گرمای آتش!



آرامش یعنی درک یک لحظه!



آرامش یعنی؟؟؟

به نظر شما آرامش چیه؟؟؟


شما چطور؟

ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﻟﺒﺎﺳﺘﻮ



ﺑﺒﯿﻨﻦ،ﺗﺄﯾﯿﺪ ﮐﻨﻦ... 



ﺑﻌﺪ،ﻫﻤﻮﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻮﻗﻊ



ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﮑﺸﻦ ﺭﻭ ﻟﺒﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻦ ﮐﻢ ﺭﻧﮓ



ﮐﻦ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﮊﺗﻮ...





ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﻗﻬﺮﯼSMSﻣﯿﺪﻥ،ﺑﺎهات


ﻗﻬﺮﻡ ﺍﻣﺎ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ...





ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺸﺮﻓﺎ ﺍﺻﻦ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﻥ ﻻﻣﺼﺐ


ادم هوس میکنه یکی ازینا داشته باشه


نظرتون چیه؟


یه آدمایی هستن که


وقتی برای بار اول میبینی شون



عجیب باهاشون احساس نزدیکی می کنی...



می تونی خیلی راحت بازوشون رو بگیری



و باهاشون یه خیابون دراز رو قدم بزنی...



می تونی خیلی راحت


تو بغلشون جا بشی


و اونا با دوتا جمله آرومت کنن...



آدمایی که نه تو گذشتت بودن،


نه مطمئنی که تو آینده ات باشن،


ولی به حالت یه رنگ تازه می زنن...



آدمایی که خیلی معمولین


ولی لحظه های تکراری زندگیت رو


خاص می کنن


آدمایی که می شه


روزی چند بار بهشون گفت:


خیلی خوبه که هستی...



آدمایی که دقیقا نمیدونی


چه حسی نسبت بهشون داری،


ولی وقتی میرن انگار


یه جزئی از وجودت رو با خودشون میبرن...



این آدما اومدن و رفتنشون


شبیه تغییر فصل هاست...



تازه و دلگیر و خاطره انگیز...


این آدما یادگارین



حسی که بهت میدن


برای همیشه تو خاطرت می مونه...



پ .ن :

$  چرا نمیشه عکس بذارم؟؟؟؟

نامه ای از یک پدر

دخترکم برای کسی که برایت نمیجنگد نجنگ.... 



چرا اشکهایت را هر روز پاک کنی....




کسی که باعث گریه ات میشود پاک کن...



دخترکم به سوی کسی که ناز میکند دست نیاز دراز نکن... 


بیاموز این تو هستی که باید ناز کنی....



دخترکم تو زیباترینی... .



همیشه با این باور زندگی کن...


خودت را فراموش نکن... .


شاید گریه یا خنده ات برای بعضی ها بی ارزش باشد....




اما به یاد داشته باش....


کسانی هستند که وقتی میخندی جان تازه میگیرند....



دخترک من هیچگاه برای شروع دوباره دیر نیست....


اشتباه که کردی برخیز....



اشکالی ندارد....


بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند.....




خوب باش ولی


سعی نکن این را به دیگران بفهمانی 



کسی که ذره ای شعور داشته باشد


خاص بودنت را در می یابد...



زمستان است....



زیاد میشنوی هوا دو نفره است!!!!




به درک که دو نفره است


تنها قدم زدن دنیای دیگری دارد.. 



دخترکم شاید شاهزاده را همه بشناسند



اما باور داشته باش....


برای پدرت تو ملکه هستی....




گریه کرده ای؟؟؟؟



رنج کشیده ای؟؟؟؟



سرت کلاه رفت؟؟؟



اذیتت کرده اند؟؟؟


عیبی ندارد....



نگذار تکرار شود....


گاهی تکرار یک درد دردناک تر است!!!



احساس تو با ارزش است خرج هر کسی نکن...


از تمام مردهایی که میبینی و متلک نثارت میکنند


از تمام مردان این شهر ممنون باش...



ممنون باش که هر روز لطافت تو را،


ظرافت تو را،


زیبایت را یادآور میشوند... .



تو قدرتمندی که با تمام ضعیف بودنت در برابرت ناتوانند...


آری ....


ناتوانند


دخترکم تو با ارزشترین موجود زمین هستی


هیچ گاه فراموش نکن.....


داستانی برای خانم ها

زنــــی مشغــــول درســــت کردن


تخـــم مـــرغ بــــرای صبحـــانه بـــتود.




ناگـــــتهان شوهرش سراسیمه



وارد آشپزخانه شد و داد زد:


مواظب باش ،


مواظب باش ،


یه کم بیشتر کره توش بریز...


وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … 


حالا برش گردون … زود باش


باید بیشتر کره بریزی …


وای خدای من از کجا باید کره


بیشتر بیاریم ؟؟



دارن می‌سوزن مواظب باش ،



گفتم مواظب باش




هیچ وقت موقع غذا پختن


به حرفهای من گوش نمی کنی!


 هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش



دیوونه شدی ؟؟؟؟


عقلتو از دست دادی ؟؟؟


یادت رفته



بهشون نمک بزنی …


نمک بزن … نمک …


زن به او زل زده و


ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی



برات افتاده ؟!


فکر می‌کنی من بلد نیستم


یه تخم مرغ ساده درست کنم؟؟؟



شوهر به آرامی گفت :


فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم



رانندگی می‌کنم، چه بلائی سر من میاری.


مرد رویایی یک زن

مرد رویایی یک زن ؛


مردی است


که دستانش مالامال از مهر باشد ،


نه پول !







نگاهش سرشار از عشق باشد ؛


نه غرور !









شانه هایش مامن آسایش باشد ؛



نه بار و فرسایش !







آغوشش امن باشد ؛



نه سرد !








صدایش از شور و مهر گرم باشد ؛



نه از قدرت مردانگی همچو کوه یخ !






وجودش پناهگاه امن باشد ؛




نه دستانش سنگین و ضرب شستش محکم !







جیبش گرچه بی پول ؛



ولی روزی اش حلال باشد . . .







دستانش گرچه پینه بسته ؛



ولی از عشق سرشار باشد . . .







صدایش گرچه خش دار ؛



ولی برای اهل خانه زمزمه آرامش باشد. . .






مرد رویای یک زن ؛


یک مرد ثروتمندِ کلاس بالایِ خوش پوشِ خوش چهره نیست !!


مردی است که قلبش برای عشقش بتپد . . .






بدون خیانت . . .


همین ...

زیاده خواه نیستم !

زیاده خواه نیستم !


جاده‌ ی شمال..

 





یک کلبه ی جنگلی‌..





 
یک میز کوچک چوبی با دو تا صندلی..







کمی‌ هیزم.. کمی‌ آتش..







مه‌ِ جنگلی‌..



 

کمی‌ تاریکی ‌ِ محض..






 کمی‌ مستی..






کمی‌ مهتاب..






و بوی یـار.. و بوی یـار.. و بوی یـار ...!


تـو باشی


مـن باشم






و ...هــیچ !

دنــیـا هم ارزانی خودشان!

دخترم


دخترم
 

مردها عاشق کم محلی ان


مبادا هرگز احساست رو آشکار کنی


عزیزدلم این حرف من از تجربه تلخمه


زمانی مردی به زندگی مامانت اومد


 که همیشه با غرور رفتار کردم


هنوز که هنوزه عاشقمه


و دیوانه وار میپرستتم





چند سال


 بعد مادرت عاشق مردی شد


تا زمانی که


 غرور و احساسمو براش رو نکردم


 برام میمرد


ولی


ولی به محض اینکه


 غرور ؛ احساس ؛


و همه چیزمو به پاش ریختم


دقیقا زمانی که


 فهمید دیوانه وار دوستش دارم


 مغرور و بی پروا و بی احساس شد


دخترکـــم


عزیزکـــم


مبادا دستت رو برای مردی رو کنی


مردها بی تقصیرن


قلب عاشق که ببینند


مغرور میشن


و خودخواه و بی احساس...

فاحشه

نگاه که هرزه باشد...



حتی حجاب هم که داشته باشی


آنجور که می خواهد تو را تصور می کند...


پس فکری به حال


"مغزهای فاحشه" کن نه حجاب من !




باتفکر بخوانید....

 


باتفکر بخوانید......


تا حالا عادت داشتید


اشیاء بی مصرف رو انبار کنید و



فکر کنید یه روزی - کی میدونه چه وقت –



شاید به دردتون بخوره؟



تا حالا شده که پول هاتون رو جمع کنین



و به خاطر اینکه فکر می کنید



در آینده شاید بهش محتاج بشین، خرجش نکنید؟




تا حالا شده که لباسهاتون،


کفشهاتون، لوازم منزل و آشپزخونتون


و چیزای دیگه رو که حتی یکبار


هم از اونا استفاده نکردین، انبار کنید؟



درون خودت چی؟


تا حالا شده که خاطره ی سرزنش ها،


خشم ها، ترس ها و چیزای دیگه


رو به خاطر بسپاری؟



دیگه نکن!


تو داری بر خلاف مسیر


کامیابی خودت حرکت می کنی!



باید جا باز کنی ... ،


یه فضای خالی،


تا اجازه بده چیزای تازه به زندگیت وارد بشه.



باید خودتو از شر چیزای بی مصرفی که


در تو و زندگیت هستن


خلاص کنی تا کامیابی به زندگیت وارد بشه.



قدرت این تهی بودن


در اینه که


هر چی که آرزوش رو داشتی،


جذب می کنه.



تا وقتی که در جسم و روح خودت


احساسات بی فایده رو نگهداری،


نمی تونی جای خالی برای موقعیت های


تازه بوجود بیاری.




خوبیها باید در چرخش باشن ....


کشوها، قفسه ها،


اتاق کار و گاراژ رو تمیز کن



هر چیزی رو که دیگه لازم نداری بنداز دور ...



میل به نگهداشتن چیزای بی مصرف،


زندگی رو پر پیچ و تاب می کنه.



این اشیاء نیستن که


چرخ زندگی تو رو به حرکت در میارن ....



به جای نگهداشتن ...



وقتی انبار می کنیم،


احتمال خواستن رو تصور می کنیم،


احتمال تنگدستی رو ....


فکر می کنیم که


فردا شاید لازم بشن


و نمی تونیم دوباره اونا رو فراهم کنیم ...


با این فکر


تو دو تا پیغام به مغزت


و زندگیت می فرستی:



که به فردا اعتماد نداری ...


واینکه تو شایسته چیزای خوب و تازه نیستی


به همین دلیل


با انبار کردن چیزای بی مصرف


خودتو سر پا نگه می داری



عشق بورز


چنانکه گویی هرگز آزرده نشده ای


بخوان


چنانکه گویی کسی تو را نمی شنود



زندگی کن


چنانکه گویی بهشت روی زمین است


خودت رو از قید هرچه رنگ


و روشنایی باخته، برهان


بگذار نور به زندگیت وارد بشود


و خودت ...


به همین دلیل


بعد از خوندن این مطلب ...


نگهش ندار ...


به دیگران بده .....


امید که صلح و کامیابی


برایت به ارمغان بیاورد



"آمیــــــــــــن"

سلامتی همه دخترای با محبت


سلامتی همه دخترای با محبت
...


ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﻋﺮﻭﺳﯽ ،


ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ


ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻨﺪ.

ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.


ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ،


ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ،


ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ.


ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮﺁﻣﺪﻧﺪ.


ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.


ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ


 ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ:


ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ


ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ


ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻢ.


ﺷﻮﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ،


ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ


ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ.





ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ


 ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺩ.


ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ.



ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺍﯾﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ ،

ﭘﺪﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﺮﺩ

 ﻭ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪ

ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﻔﺼﻠﯽ ﺩﺍﺩ.



 ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺘﻌﺠﺒﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:


ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ ؟

ﻣﺮﺩ ﺑﺴﺎﺩﮔﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:


ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ!

اگه یه روز فرزندی داشته باشم ...






اگه یه روز فرزندی داشته باشم،


 بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای


 براش بادکنک می‌خرم.



بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده.


بهش یاد می‌ده که باید بزرگ باشه


 اما سبک، تا بتونه بالاتر بره.



بهش یاد می‌ده که چیزای دوست داشتنی



 می‌تونن توی یه لحظه،


حتی بدون هیچ دلیلی و


 بدون هیچ مقصری از بین برن،



پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.


و مهمتر از همه بهش یاد می‌دم که


 وقتی چیزی رو دوست داره



نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و



بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده،



چون ممکنه برای همیشه از دستش بده.

امتحانام شروع شده



سخته درسم...


رسیده وقت رفتن...


 به سر امتحانی که میدونم تهش ردم...


حس می کردم حرفای استاد با خرخوناشه...


 اونجا بود که فهمیدم این قصه اولاشه...


وقت امتحانو خراب کردن  به برگمه...


و خودت میدونی که خراب کردم الکی جو نده...


 حرفای خونوادمم که نمک زخممه...


 و تنها دلخوشیمم ترم های بعدمه...


او باز منمو حسرت یه نمره بیست...


 که استاد بنویسه تو گوشه لیست...


میدونی چندبار افتادم برای یه درس؟ بگذریم...


 دیگه بیست گرفتنشم برام مهم نیست...
تو که میدونستی دانشجوی ترم اولتم ...


بگو با من دیگه چرا د آخه نوکرتم...
از چی بگم برات؟


انتظار داری چه جیزی از جیب من درآد؟


 جز یه کاغذ سفید پاره؟


 خب آره رفیق تقلب توشه ولی با خودکار سفید...


تو هم مثه منی کم درد نداری...


درد اصلیت اینه که علاقه ای به درس نداری...


من کسی نیستم که با این امتحانا دردم بگیره...


ولی این نمره ها رو کی می خواد گردن بگیره؟!!

تولدت مبارک



زندگیت را با لبخند هایت نگاه کن نه با اشکهایت


آنهایی که درزندگیت نقشی داشته اند را دوست بدار


نه آنهایی که برایت نقــش بازی کرده اند . . .


 



فریب آرامش دروغین دنیا را نخوریم


دنیا هیچگاه بدون طوفان نبوده است،


آری ، دنیا جای غریبی ست


اینجا حتی پسر نوح بودن بی فایده است


اگرکه با نوح نباشی . . .


****

عزیزم تولدت مبارکـــــــ


برات بهترین ها رو آرزومندم :)


****

برای فهمیدن اینکه تولده کیه


روی عکسه زیر کلیک کنین ;)




اِزدوآج

بـــــآ زَنـــــي اِزدوآج کُــــن


کـــــه اَگــــــر «مَـــــــرد» بــــــود


بِهتـــــــريـــن دوستَـــــت مــــي شُـــــد...


ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ


ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺗﻮﺟﯿﺐ ﻟﺒﺎﺳﺖ ﭘﻮﻝ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯽ،


 ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﻪ


ﻣﻮﺯﯾﮑﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﺸﯽ ُ ﻫﯿﭻ ﺍﺳﻤﯽ ﺍﺯﺵ


ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﺭﻭ ﯾﻬﻮ ﯾﺠﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯽ،

ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭﻗﺘﯽﺩﺍﺭﻥ


ﺍﺯﺕ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺗﻮ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺭﺩ ﺑﺸﯽ ُ ﺑﺸﻨﻮﯼ،


ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ


 ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺨﻨﺪﯼ ُُ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﺍﺷﮏ ﺑﯿﺎﺩ ُ


ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯿﺖ ﺑﮕﯿﺮﻩ،


ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﻪ ﺑﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻫﺎﺵﺧﯿﻠﯽ


ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺧﻮﺏ ﺩﺍﺭﯼ ﯾﺠﺎ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻣﺖ ﺑﺨﻮﺭﻩ،






 ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ


ﻭﻗﺘﯽ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﺳﺮﺗﻮ ﺑﯿﺎﺭﯼ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﯾﮑﯽ ﮐﻪ


ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﻋﻤﯿﻖ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺣﺲ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ


ﻟﺒﺨﻨﺪﺭﺿﺎﯾﺖ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ،


ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ


ﮐﻮﭼﯿﮑﻪﻭﻟﯽ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﯼ


 ﺣﺎﻻﺣﺎﻻﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺶ ﯾﺎ ﺍﺗﻔﺎﻕ


ﺑﯿﻮﻓﺘﻪ ﺭﻭ ﺑﺪﺳﺖ ﺑﯿﺎﺭﯼ .


ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎ ﮐﻮﭼﯿﮑﻦ ﻭﻟﯽ


ﺧﯿﻠﯽ


ﻟﺬﺕ ﺑﺨﺸﻦ ...

پدر

پدر!



اگر دزدها مرا بدزدند



روزنامه‌ات را کنار می‌گذاری



بیایی دنبالم؟



- نه، کنار نمی‌گذارم



پرتش می‌کنم و می‌آیم دنبالت



پدر!



اگر وقتی فوتبال نگاه می‌کنی



دزدها تلفن بزنند



تلویزیون را خاموش می‌کنی



بیایی دنبالم؟



- نه، خاموش نمی‌کنم



خاموش نکرده می‌آیم دنبالت




پدر!



اگر دزدها برای آزادی من



یک عالمه پول خواستند



ماشین‌مان را می‌فروشی



- نه، نمی‌فروشم



ماشین را به دزدها می‌دهم



تا تو را زودتر بگیرم




پدر!



اگر دزدها برای آزادی من



بیش‌تر از یک عالمه پول خواستند



خانه‌مان را می‌فروشی؟



- نه، نمی‌فروشم



خانه را هم به دزدها می‌دهم



تا تو را زودتر بگیرم




بابا!



حتماً باید دزدیده شوم



تا دوستم داشته باشی؟ ؟


جدایـــی

 

دفعه ی اول که رفت،


حالم بد شد،غصه خوردم ،


همه ی خاطره هاش میومد جلو چشمم،


روزو شب بش فک میکردم و نمیتونستم با رفتنش کنار بیام،


بعد برگشت

 

بعد دوباره که رفت،


حتی دلم نخواست یه سیگار روشن کنم،


اون موقع بود که فهمیدم هر چیزی یه قبحی داره.


قبح خداحافظ گفتن که ریخت،


قبح جدا شدن که ریخت،


دیگه باید فاتحه ی اون رابطرو خوند.


رابطه ای که یبار منتهی به جدایی شده


دیگه درست نمیشه...