دلـم برایِ دو کـلامِ صمیمـی
یک دلِ سـاده
لَـک زده
بـرایِ چای هـایِ سرد شـده ی رویِ میز
بـرایِ دیر رسیـدن هایِ از سرِ عمد
بـرایِ دیـدنِ تو که ایسـتاده ای
به انتظار
و تماشـایِ یواشـکی
و به یـک باره ظـاهر شدن و پـریدن در آغوشـم
دلـم برایِ یک آرزویِ دو نفره
دلشـوره هایِ بی مورد
دلتنگـی هایِ ثانیه ای
راستش
مـن دلـم برایِ یک
تــو
لَک زده . . .
مـــی خـــواســـتـــم
پــیــش رویـت دنــیــا را بـه زانـو در بـیـاورم
مـــی خـــواســـتـــم
تـمـام بـاغـچـه هـا را بـرایـت اقـاقـی بـکـارم
مـــی خـــواســـتـــم
شــب هـایـت سـتـاره بـاران بـاشـد
نه بی ستاره ، بارانی
مـــی خـــواســـتـــم
خـوش خـبـر تـریـن قـاصــدک هـا را
بــرایــت بـه بـاد بـسـپـارم
مـــی خـــواســـتـــم
بـرایـت کـوچـه هـا را گـردگـیـری کـنـم
آیـنـه هـا را چـراغـانـی . . . !
مـــی خـــواســـتـــم
«عـــاشــقـــت بـــاشـــم»
بــبــخـــش
طـاقــت نـداشـتـی
بــبــخــش
نـــمـــانــــدی !
خط قرمزی که باید پیش از اینها می کشیدم
دیگر سخت می شوم
نه تو و نه هیچ کس دیگر
نمی تواند به سرزمین من هجوم بیاورد و
تمام دار و ندار من را با خود به هیچستان ببرد . . .
در من انقلابی است
که انقراضش را هیچ گاه نخواهی دید
دیگر تمام شد
تمام . . .
بلور های نگاه تو
از جنس ستاره سهیل است
من هر چه به تو نزدیکتر میشوم
تو دوری و دست نیافتنی
ستاره زیبای من
*غزل شیدایی*
دِلَم بَرای آرامِش صــــِدایَت
بَرای دوستَت دارَم هایتَ
دِلَم بَرای آغوشت
دِلَم
بَرای تـــــو
تَنــــــگ شـُـــدِه
بــنـد دلــــــم کـه پــاره مـــی شــود
دلـــم بــهـانـه ات را مــی گـــیـرد
هـر چــه می کشم هـم از سـر ایــن بــنـد دلـم هـــسـت
بــه نــبـودنــت اعــتـراض نـمــی کــنـم
بــنـد دلــــم را خــواب هــایــی پــاره مــی کــنـند
که بــهـانـه ات را به دلـــم مــی انــدازد
بــاور کــن بــه نــبـودنـت اعــتـراضـی نــدارم . . .
گفتی که :
چو خورشید زنم سوی تو پر
چون ماه ، شبی می کشم از پنجره سر
اندوه که خورشید شدی
تنگ غروب
افسوس ، که مهتاب شدی
وقت سحر!
از جنـس کـدام نـور بـودی ستـاره مـن...؟
که جسـارت بـا تـو بـودن در مـن جنبیـد...؟
و مـن چـه عاشقانـه بـه رویـت لبخنـد زدم
و تـو چـه مـهربانانـه
لـبخنـدم را پـاسـخ گفتـی
و ایـن شـد
عاشقانـه ی آرام "مـ ـن و تـ ـو"
کاش می شد جای من باشی
تا بدانی که
چه حسی دارد
وقتی آدمی مثل تو را
این همه دوست دارم...
دلت که برای من تنگ شد
بیا سراغ زیر سیگاریم؛
کنار قبرستان خاطرات من بشین
فاتحه بخوان
اشک بریز
نترس؛من تو را بخشیدم . . .
من شکستم تا تو را عاشق کنم
بعد من باران فقط آب است و بس
بعد من هر کس سراغت را گرفت
زشت یا زیبا فقط خواب است و بس...
=============================
گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم
تو تا آخر عمر درگیـــــــــــرِ مـن خــواهی بـود
و تظـــــاهُـر می کنـــــی نیــــستــی . . .
مقــایــسه ، تــو را از پـا در خواهــد آورد ،
مـن مـــــی دانــــــم به کـُـجای قلبــــت شلیــک کـرده ام
تـــــــــــو دیــــــگر خـــــوب نــــــــخواهــــــــــی شُــد . . .
رفت و آمد ،
رفت و آمد ،
اینقدر رفت و آمد
که از یاد برد ، چیزی به نام ماندن هم وجود دارد!